یادآور رنج
یادآور رنج و زجر و دردی ای عشق
با حال خراب ما چه کردی ای عشق؟
رفتی و به حال خود رهایم کردی ...
صدسال سیاه برنگردی ای عشق
یادآور رنج و زجر و دردی ای عشق
با حال خراب ما چه کردی ای عشق؟
رفتی و به حال خود رهایم کردی ...
صدسال سیاه برنگردی ای عشق
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) :
از دور به مرقد شما خیره شدم
بر رأفت بی حد شما خیره شدم
خورشید به چشم های من بی رنگ است ...
از بس که به گنبد شما خیره شدم
از این دل خو گرفته با درد بگو!
از اشک غرور افکن یک مرد بگو!
ای مایه ی هرچه تیره بختی! ای عشق!
با قسمت من چه می شود کرد؟ بگو!
ای جان! قفس کالبدم را بشکن
این «من» که بدون او شدم را بشکن
در آینه من نه اینم و این نه منم ...
ای خود خود بیخودم! خودم را بشکن
1- تردید نکن!
هرچند که معشوقه ی ما بی شرم است
با اینکه همیشه گُرده ی ما نرم است
ای خنجر زیر آستین! محکم باش!
تردید نکن! ... من به تو پشتم گرم است
***
2- نامه
از رفتن خود نشانه دادی دستم
یک نامه ی عاشقانه دادی دستم
بدجور دلم گریه و زاری می خواست
با رفتن خود بهانه دادی دستم
***
3- لطف اضافی
تردید نکن لطف اضافی کردی
آن عشق که با بدی تلافی کردی
جز مهر تو هیچ چیز در خویش نداشت
قلبی که تو کالبد شکافی کردی
برای افراد معلوم الحال:
با پول ربا بساز تفریحت را
با سوت ادا نما «مصابیح»ت را
شاید دو سه تا کم شده باشد از نو ...
بشمار اخوی دوباره تسبیحت را
چون موج دلم به ساحلت می آید
هرجا بروی مقابلت می آید
من زنده به لبخند تو ام ... اخم نکن
ای دلبر مهربان دلت می آید؟!
هرچند که خاطرت عزیز است هنوز ...
با اینکه دل از تو ناگریز است هنوز ...
در مسلخ عشق تو من اسماعیلم
افسوس که چاقوی تو تیز است هنوز
برای دعای باران امام رضا (ع) :
با اشک تو بغض در شفق جاری شد
در رگ رگ برگ ها رمق جاری شد
آنقدر که ابر ها دویدند پی ات ...
وقتی که رسیدند ... عرق جاری شد
برای شهادت مولا علی (ع):
شد تازه غم قدیم ها بار دگر
داغ دل یا کریم ها بار دگر
گشتند یتیم با سفر کردن او
آن شب همه ی یتیم ها بار دگر