سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

درود
« تاک را ببین که چون گردباد به خود می پیچد و مستانه اوج می گیرد ...
و من چون تاک، سلوکم تویی، هرچند بسیار پیچ و تاب دارم »

در این وبلاگ به نشر و اشتراک گذاری تجربیاتم
در زمینه ی شعر و ادبیات
و خصوصاً در زمینه ی رباعی خواهم پرداخت
امید که رضایت دوستان را برآورم

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۱/۲۹
    دل

۸ مطلب با موضوع «مذهبی :: امام رضا (ع)» ثبت شده است

چشمانت

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ | احمد جاودان | ۲ نظر


یا علی ابن موسی الرضا (ع):

سرخوش شد و پر کشید تا چشمانت

از خویش رمید و رفـت با چـشمانت

پرسید ز خود هزار بار آن آهو ...

شد از چه اسـیـر ؟ دام یا چشمانت ؟


بهشت

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۴:۲۹ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


پیش کش به خاک آستان مقدس رضوی (ع):

تا شهر دل از حریمتان پل زده ام

وز داغ تمام راه را گل زده ام

حیف است بهشت بگذرد از نظرم ...

آن لحظه که بر ضریحتان زل زده ام


تیر نگاه

پنجشنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۰۵ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر

برای امام رضا (ع):

گفتی که : دم مرگ به دادت برسم ...

گفتم که : مگر، به این سعادت برسم ...

پس کاش که در مشهد چشمان شما

باتیر نگاهی به شهادت برسم


خیره به خورشید

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) :

از دور به مرقد شما خیره شدم

بر رأفت بی حد شما خیره شدم

خورشید به چشم های من بی رنگ است ...

از بس که به گنبد شما خیره شدم


دعای باران 1

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۴:۱۱ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


برای دعای باران امام رضا (ع) :

با اشک تو بغض در شفق جاری شد

در رگ رگ برگ ها رمق جاری شد

آنقدر که ابر ها دویدند پی ات ...

وقتی که رسیدند ... عرق جاری شد


برای شما

چهارشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۲، ۰۳:۴۳ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


تقدیم به پیشگاه امام هشتم (ع) :

سر پناه من است بی تردید چتر مژگان چشم های شما

می نهم سر - اگر اجازه دهید - عاشقانه به زیر پای شما

همه شب ماه می خورد حسرت، که چرا در حرم ندارد راه

روز ها مهر کم ز فانوسی ست، پیش آن گنبد طلای شما

با دلی پر ز شور آمده ام، که من از راه دور آمده ام

من به عشق شما شدم عازم، من سفر کرده ام برای شما

چِقَدَر خوب و آشنا هستید، که شما حضرت رضا هستید

کمکم می کنید آقا جان! که رضایم شود رضای شما ؟

نشدم حیف! مثل آهویی که شما ضامنم شوید ولی ؛

کاش می شد کبوتری باشم، بین آن صحن باصفای شما

دوست دارم کنارتان باشم، تا که من جان نثارتان باشم

هر چه دارم هر آنچه من هستم، هیچ باشد ولی فدای شما ...


21 رمضان 88


دو چشمانت

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۰ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


پیشکش به خاک قدم ضامن آهو علی ابن موسی الرضا (ع) :

کمان بردار از ابرو، بکش تیر از دو چشمانت

ببین آهوی وحشی را، زمین گیر از دو چشمانت

دل مسکین من افتاد زیر گنبدی زرّین

همانجایی که جاری بود اکسیر از دو چشمانت

نگاهم چون دخیلی بر ضریحت خیره می ماند

مگر چشمان خیسم می شود سیر از دو چشمانت

اگر سوی حرم هی می روم، هی باز می گردم ...

شدم چون کفتر جلدی نمک گیر از دو چشمانت

نه با دست و نه با ابرو، که با چشمت اشارت کن

یقین بی پرده فرمان می برد شیر از دو چشمانت

به یک پلک تو صبح و شام معنا می شود، آری!

که می گیرند صبح و شام، تأثیر از دو چشمانت

نگاهی کن از سر تا به پا شرمنده خواهد شد

غلام پای تا سر جرم و تقصیر از دو چشمانت

تابستان 88


ذره ی سردرگم

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


نذر حضرت ثامن الحجج (ع):

دوری از گرمای مهرت کم کم آبم می کند

دور بودن از بهشت آری عذابم می کند

با شراب جنه المأوا تو آبادم مکن!

آب سقاخانه ات وقتی خرابم می کند

ذره ای سردرگمم بازیچه ی دست نسیم

آمدن در سایه سارت آفتابم می کند

جذبه ی گنبد میان صحن آزادی اسیر ...

بی خود از خود بین صحن انقلابم می کند

خنده های زائرت لبریز طعم زعفران ...

اشک او سرشار از عطر گلابم می کند

هر زمان سر می گذارم روی سنگ سرد صحن

بالش بال ملائک گرم خوابم می کند

آنکه با نالایقی هایم پناهم داده بود

حال چون بازآمدم آیا جوابم می کند؟!