سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

درود
« تاک را ببین که چون گردباد به خود می پیچد و مستانه اوج می گیرد ...
و من چون تاک، سلوکم تویی، هرچند بسیار پیچ و تاب دارم »

در این وبلاگ به نشر و اشتراک گذاری تجربیاتم
در زمینه ی شعر و ادبیات
و خصوصاً در زمینه ی رباعی خواهم پرداخت
امید که رضایت دوستان را برآورم

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۱/۲۹
    دل

۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

تقدیمی

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۵۲ ب.ظ | احمد جاودان | ۱ نظر


با خلق که مشکلی ندارد دل من

دریاست ... که ساحلی ندارد دل من

گفتی چه دل پاک و زلالی داری ...

تقدیم تو قابلی ندارد دل من


زمستان 87


نصیحت

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۴۲ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


با الهام از جلیل صفربیگی:


عمری ست به دنبال سروری دیگر

هر روز شکسته ام غروری دیگر

گفتی که نصیحتت کنم ... پس بشنو :

من کور عصاکشم، تو کوری دیگر


زمستان 87


نگاه

سه شنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۲، ۰۵:۳۷ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


از قدیمی ها:

وقتی که مرا به چاه می اندازی

خون از دل من به راه می اندازی

من دست دراز می کنم ... می افتم ...

اما تو فقط نگاه می اندازی ...


مقصود

پنجشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۱۴ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


یا کاشف الکرب عن وجه الحسین (ع):

از اشک مدام سیر شد چشمانت

 در محبس خون اسیر شد چشمانت

 وقتی که تو بودی و به دندانت مشک ...

 مقصود هزار تیر شد چشمانت


چشمانت

چهارشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۲، ۰۲:۳۸ ب.ظ | احمد جاودان | ۲ نظر


یا علی ابن موسی الرضا (ع):

سرخوش شد و پر کشید تا چشمانت

از خویش رمید و رفـت با چـشمانت

پرسید ز خود هزار بار آن آهو ...

شد از چه اسـیـر ؟ دام یا چشمانت ؟


آبروریزی

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۱۵ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


هم فرصت گفتگو برایم نگذاشت

هم مهلت پرس و جو برایم نگذاشت

رفت و جلوی چشم در و همسایه ...

یک ذره هم آبرو برایم نگذاشت


کار تاره

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۵۸ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


با بوق سگ از مغازه بر می گردد

بابا که ز کار تازه بر می گردد

سرزنده اگرچه می رود کله ی صبح

تا آخر شب جنازه بر می گردد


دروغ

سه شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


رفت و پس از او خیال من تخت نشد

دل راحت از این زندگی سخت نشد

تسکین دلم دروغ خوشرنگی بود

با آنکه ز من برید خوشبخت نشد