سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

درود
« تاک را ببین که چون گردباد به خود می پیچد و مستانه اوج می گیرد ...
و من چون تاک، سلوکم تویی، هرچند بسیار پیچ و تاب دارم »

در این وبلاگ به نشر و اشتراک گذاری تجربیاتم
در زمینه ی شعر و ادبیات
و خصوصاً در زمینه ی رباعی خواهم پرداخت
امید که رضایت دوستان را برآورم

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۱/۲۹
    دل

۲۸ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

زنجیر

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۸ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


یا موسی بن جعفر (ع):

تا نور به «ربّنا»یتان می افتد

دل ها همه در هوایتان می افتد

تا اینکه نگاه مرحمت اندازید!

زنجیر به دست و پایتان می افتد


آشنا

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۴ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


از آنسوی بیکرانه تا می آیی ...

یکراست سراغ دل ما می آیی

ای اشک ! بگو تو را کجا دیده دلم ...

کاینقدر به چشمم آشنا می آیی


دست خداوند

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۰۳ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


ولادت مولا علی (ع):

مابین زمین و عرش پیوند کشید

دستی که تورا دست خداوند کشید

تردید ندارم خبر آمدنت ...

بر صورت کعبه نقش لبخند کشید


دل نگران

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۹ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


دیر آمدی و دل نگرانم کردی

دلواپس و بی تاب و توانم کردی

حالا که رسیده ای نفس تازه مکن ...

ای مرگ بیا که نیمه جانم کردی


تقدیم تو

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۹ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


از خام ترین خامه ... تقدیم تو باد

این پر ز غلط چکامه ... تقدیم تو باد

بعد از تو بدان که زندگی ممکن نیست ...

این مهر و شناسنامه تقدیم تو باد


دل من

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۸ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


با خلق که مشکلی ندارد دل من

دریاست ... که ساحلی ندارد دل من

گفتی چه دل پاک و زلالی داری ...

تقدیم تو قابلی ندارد دل من


یادآور رنج

شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۵۲ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


یادآور رنج و زجر و دردی ای عشق

با حال خراب ما چه کردی ای عشق؟

رفتی و به حال خود رهایم کردی ...    

صدسال سیاه برنگردی ای عشق


خیره به خورشید

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۴ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) :

از دور به مرقد شما خیره شدم

بر رأفت بی حد شما خیره شدم

خورشید به چشم های من بی رنگ است ...

از بس که به گنبد شما خیره شدم


ای عشق!

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۵۰ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


از این دل خو گرفته با درد بگو!

از اشک غرور افکن یک مرد بگو!

ای مایه ی هرچه تیره بختی! ای عشق!

با قسمت من چه می شود کرد؟ بگو!


در آینه

پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۶:۴۵ ب.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


ای جان! قفس کالبدم را بشکن

این «من» که بدون او شدم را بشکن

در آینه من نه اینم و این نه منم ...

ای خود خود بیخودم! خودم را بشکن