تقدیم به پیشگاه امام هشتم (ع) :
سر پناه من است بی تردید چتر مژگان چشم های شما
می نهم سر - اگر اجازه دهید - عاشقانه به زیر پای شما
همه شب ماه می خورد حسرت، که چرا در حرم ندارد راه
روز ها مهر کم ز فانوسی ست، پیش آن گنبد طلای شما
با دلی پر ز شور آمده ام، که من از راه دور آمده ام
من به عشق شما شدم عازم، من سفر کرده ام برای شما
چِقَدَر خوب و آشنا هستید، که شما حضرت رضا هستید
کمکم می کنید آقا جان! که رضایم شود رضای شما ؟
نشدم حیف! مثل آهویی که شما ضامنم شوید ولی ؛
کاش می شد کبوتری باشم، بین آن صحن باصفای شما
دوست دارم کنارتان باشم، تا که من جان نثارتان باشم
هر چه دارم هر آنچه من هستم، هیچ باشد ولی فدای شما ...
21 رمضان 88