زبان حال حضرت رقیه (س):
نمی رساندی اگر روی گونه ام لب را
چگونه تا به سحر می رساندم امشب را
بخوان تو حرف دلم را ز چشم های ترم ...
ادا نمی کنم اینگونه حق مطلب را
به رسم خانه بخوان آیه ای ز الرحمن
اگرچه خسته ی راهی ... همین یک امشب را
نه اینکه خواب ندارم ... به یاد زخم لبت
شمرده ام ز سر شب هزار کوکب را
خبر دهم ز دلم یا ز زخم های تنم
تو خود بگو برود از تنم برون تب را
پدر ... پدر ... تو مرا هم ببر ... ببر ... با خود
که خسته کرده ام از خویش عمه زینب را
به عمه کرده لبم اقتدا و می بوسم
رگ گلوی تو و زخم کاری لب را
شب شام غریبام محرم 1391
- ۹۲/۰۸/۲۲
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.