سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

سلوک تاک

وبلاگ شعر و ادب

درود
« تاک را ببین که چون گردباد به خود می پیچد و مستانه اوج می گیرد ...
و من چون تاک، سلوکم تویی، هرچند بسیار پیچ و تاب دارم »

در این وبلاگ به نشر و اشتراک گذاری تجربیاتم
در زمینه ی شعر و ادبیات
و خصوصاً در زمینه ی رباعی خواهم پرداخت
امید که رضایت دوستان را برآورم

آخرین مطالب
  • ۹۳/۰۱/۲۹
    دل

دو چشمانت

چهارشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۲۰ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


پیشکش به خاک قدم ضامن آهو علی ابن موسی الرضا (ع) :

کمان بردار از ابرو، بکش تیر از دو چشمانت

ببین آهوی وحشی را، زمین گیر از دو چشمانت

دل مسکین من افتاد زیر گنبدی زرّین

همانجایی که جاری بود اکسیر از دو چشمانت

نگاهم چون دخیلی بر ضریحت خیره می ماند

مگر چشمان خیسم می شود سیر از دو چشمانت

اگر سوی حرم هی می روم، هی باز می گردم ...

شدم چون کفتر جلدی نمک گیر از دو چشمانت

نه با دست و نه با ابرو، که با چشمت اشارت کن

یقین بی پرده فرمان می برد شیر از دو چشمانت

به یک پلک تو صبح و شام معنا می شود، آری!

که می گیرند صبح و شام، تأثیر از دو چشمانت

نگاهی کن از سر تا به پا شرمنده خواهد شد

غلام پای تا سر جرم و تقصیر از دو چشمانت

تابستان 88


ذره ی سردرگم

يكشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ق.ظ | احمد جاودان | ۰ نظر


نذر حضرت ثامن الحجج (ع):

دوری از گرمای مهرت کم کم آبم می کند

دور بودن از بهشت آری عذابم می کند

با شراب جنه المأوا تو آبادم مکن!

آب سقاخانه ات وقتی خرابم می کند

ذره ای سردرگمم بازیچه ی دست نسیم

آمدن در سایه سارت آفتابم می کند

جذبه ی گنبد میان صحن آزادی اسیر ...

بی خود از خود بین صحن انقلابم می کند

خنده های زائرت لبریز طعم زعفران ...

اشک او سرشار از عطر گلابم می کند

هر زمان سر می گذارم روی سنگ سرد صحن

بالش بال ملائک گرم خوابم می کند

آنکه با نالایقی هایم پناهم داده بود

حال چون بازآمدم آیا جوابم می کند؟!